موعود

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

توسل

27 اردیبهشت 1395 توسط راحیل بهرامی قهنویه

توسل به معنی یافتن وسیله‌ای برای نزدیکی به خداوند است و ارتباط نزدیکی با مبحث شفاعت دارد. توسل به این معنی نزد شیعیان، صوفیان و بعضی اهل سنت مورد پذیرش و نزد عده ای دیگر از شیعه، اهل سنت و سلفیان رد می شود.[۱] و این گروه توسل را از «وسیله»، به معنای تقرّب جستن به غیر و جایز نمی‌دانند.[۲] هر دو گروه برای حقانیت خود شواهدی از قرآن و حدیث ذکر کرده اند در ظاهر قرآن و حدیث شواهدی دال بر توسل و رد آن هر دو وجود دارد که مذاهب اسلامی با تفاسیر متفاوت و تجمیع برداشتها به یک دیدگاه کلامی مشخص و متفاوت می رسند.
در دیدگاه شیعه

در عقاید شیعه توسل به معنی یافتن وسیله‌ای برای نزدیکی به خداوند است و ارتباط نزدیکی با مبحث شفاعت دارد. توسل در میان شاخه‌های مختلف مسلمانان در طی قرون گذشته رواج داشته، ولی در میان شیعیان و صوفیان از اهمیت بیشتری برخوردار است. از قرن هشتم هجری قمری، انتقادات سلفیان از توسل درگیری‌هایی را بین آنان و شیعیان و اهل سنت معتدل به وجود آورده‌است.

 نظر دهید »

جبر و اختیار

27 اردیبهشت 1395 توسط راحیل بهرامی قهنویه

خداوند متعال در دو آيه بيان كرده است كه مردم تا زماني كه خود در سرنوشتشان تغيير ايجاد نكنند, او سرنوشت آنها را تغيير نخواهد داد. اين دو عبارتند از:
(ذلك بِانَّ اللهَ لَم يَكُ مُغَيِّراً نِعمَهً أَنعَمَها علي قَومٍ حتّي يُغَيِّروا ما بِأنفسهم و أَنَّ اللهَ سَميعٌ عليمٌ)
]انفال (8)، 53[
(إن الله لايُغيَّر ما بِقومٍ حتّي يُغَيِّروا ما بِأنفسهم) [رعد (13), 11]
طبق اين آيات, خدا آن اوضاع و احوالي را كه در يك قوم وجود دارد هرگز عوض نمي كند, مگر آنكه خود آن قوم آنچه را كه مربوط به خودشان است يعني مربوط به روح و فكر و انديشه واخلاق و اعمال خودشان است را عوض كنند.
يعني اگر خداوند اقوامي را به عزت مي رساند و يا اقوامي را از اوج عزت به خاك ذلت فرود مي نشاند, به موجب آن است كه آن اقوام آنچه را كه مربوط به خودشان است تغيير دادند. پس اين آيات با آياتي كه همه چيز را به اراده ي خدا مي داند, مغايرتي ندارد, مانند اين آيه:
(قُل اللّهمَّ مالكَ المُلكِ تؤتي المُلك من تَشاءُ‌ وَ تنزعُ المُلكَ ممَّن تَشاءُ وَ تُعزُّ مَن تَشاءُ بِيَدكَ الخيرُ إنكَ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ) [ آل عمران (3), 26]
همه چيز به دست خداست اما كار خداوند به گزاف نيست, بلكه با حساب و قانون است. در اين آيه مي‌گويد: عزّت و ذلّت فقط به دست اوست و در آن دو آيه مي گويد: اما بدانيد كه ما عزّت و ذلّت را روي چه حساب و قانوني مي دهيم؛ ما نگاه مي كنيم به اوضاع و احوال روحي و معنوي و اخلاقي و اجتماعي مردم و به هرچه كه در حوزه ي اختيار و اعمال خود مردم است تا وقتي كه خوبند به آنها عزّت مي دهيم, وقتي كه خودشان را تغيير دادند ما هم آنچه را كه به آنها داديم, تغيير مي دهيم. اگر بي حساب باشد, خدا حكيم نيست. حساب در كار است؛ يعني تابع يك جريان هاي منظم و قطعي است.
مطلب ديگر آنكه آيه ي (انَّ الله لايُغيَّر ما بِقومٍ حتّي يُغَيِّروا ما بِأنفسهم) عام است يعني هم شامل اين است كه قومي از نعمت و عزّت به نقمت و ذلّت برسند, يا برعكس از نقمت و ذلّت به نعمت و عزّت برسند, اما در آيه ي (ذلك بِانَّ اللهَ لَم يَكُ مُغَيِّراً نِعمَهً أَنعَمَها علي قَومٍ حتّي يُغَيِّروا ما بِأنفسهم) اختصاص به وضعيت اول دارد, يعني تبديل نعمت به نقمت. البته نكته ي ظريفي دراين آيه وجود دارد و آن اين است كه مي خواهد سنت و قانون خدايي را مطرح نمايد كه خدايي ما چنين ايجاب مي كند و غير از اين محال است و اين قطعي و لايتخلف است

 نظر دهید »

معراج

27 اردیبهشت 1395 توسط راحیل بهرامی قهنویه

معراج در یک نگاه

روشنایی روز از صحنه گیتی رخت بر بسته و تاریکی شب، همه جا را فرا گرفته بود. مردم از کار و تلاش روزانه، دست کشیده و در خانه خود آرمیده بودند. پیامبر اسلام نیز می خواست پس از ادای فریضه، برای رفع خستگی در بستر آرام بگیرد. ناگهان صدای آشنای جبرئیل امین را شنید: «ای محمد! برخیز! با ما همسفر شو؛ زیرا سفری دور و دراز در پیش داریم».

جبرئیل امین، مرکب فضاپیمایی به نام «براق» را پیش آورد. محمد(ص) این سفر با شکوه و بی سابقه را از خانه ام هانی یا مسجدالحرام آغاز کرد، ولی با همان مرکب به سوی بیت المقدس روانه شد و در مدت بسیار کوتاهی در آن محل فرود آمد. در مسجدالاقصی (بیت المقدس) با حضور ارواح پیامبران بزرگ مانند ابراهیم(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع) نماز گزارد. امام جماعت نیز پیامبر اکرم(ص) بود. سپس از مسجدالاقصی، «بیت اللحم» ـ زادگاه حضرت مسیح(ع) ـ و خانه های پیامبران دیدن کرد. پیامبر در برخی جایگاه ها به شکرانه چنین سفری و تحیت محل های متبرکه، دو رکعت نماز شکر به جای آورد.

آن گاه مرحله دوم سفر خود را که حرکت به سوی آسمان های هفت گانه بود، آغاز کرد. پیامبر همه آسمان ها را یکی پس از دیگری پیمود و ساختار جهان بالا و ستارگان را دید. ولی در هر آسمان به صحنه های تازه ای برمی خورد و با ارواح پیامبران و فرشتگان سخن می گفت. او در بعضی آسمان ها با دوزخ و دوزخیان و در بعضی آسمان های دیگر با بهشت و بهشتیان برخورد کرد و از مراکز رحمت و عذاب پروردگار بازدید به عمل آورد. ایشان، درجه های بهشتیان و اشباح دوزخیان را از نزدیک مشاهده کرد.

سرانجام به «سدرة المنتهی» در آسمان هفتم و «جنةالمأوی» (بهشت برین) رسید و در آنجا، آثار شکوه پروردگار هستی را دید. وی چنان اوج گرفت و به جایی رسید که جز خدا، هیچ موجودی به آنجا راه نداشت. حتی جبرئیل از حرکت باز ایستاد و گفت: «به یقین، اگر به اندازه سرانگشتی بالاتر آیم، خواهم سوخت».5

آنگاه حضرت محمد(ص) در آن جهان سراسر نور و روشنایی، به اوج شهود باطنی و قرب الی الله و مقام «قاب قوسین أو أدنی» رسید. خداوند در این سفر، دستورها و سفارش های بسیار مهمی به پیامبر فرمود. بدین صورت، معراج که از بیت الحرام ـ و به گفته بعضی، از خانه ام هانی، دختر عموی آن حضرت و خواهر امیرالمؤمنین علی(ع) ـ آغاز گشته بود، در سدرةالمنتهی پایان پذیرفت. سپس به پیامبر دستور داده شد از همان راهی که عروج کرده است، باز گردد.

پیامبر هنگام بازگشت، در بیت المقدس فرود آمد و از آنجا راه مکه را در پیش گرفت. ایشان در میانه راه به کاروان بازرگانی قریش برخورد کرد، در حالی که آنان شتری را گم کرده بودند و در پی آن می گشتند. پیامبر از آبی که در میان ظرف آنان بود، قدری نوشید و باقی مانده آن را به زمین ریخت و بنابر روایتی، روی آن، سرپوش گذارد. حضرت محمد(ص) پیش از طلوع فجر در خانه «ام هانی» از مرکب فضاپیمای خود فرود آمد.6

 نظر دهید »

عدل

27 اردیبهشت 1395 توسط راحیل بهرامی قهنویه

عدل برابر داد، یکی از اصول تشیع و معتزله است.

عدل به معنای قضاوت و پاداش به حق است، یعنی باور به اینکه خداوند پاداش و جزای هیچ عملی را هرچند ناچیز و کوچک باشد ضایع نمی‌کند و بدون تبعیض به هر کس جزای عملش را خواهد داد: «فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره»، «پس هر کس ذره‌ای کار خوب انجام دهد آن را خواهد دید و هر کس ذره‌ای کار بد بکند آن را خواهد دید.»[۱]

دلیل انتخاب این اصل به عنوان یکی از اصول شیعه در اصل برداشت سیاسی و فلسفی از عدالت خداوند، نقش عقل در تشخیص عدل و ظلم، و نیز حسن و قبح است؛ چرا که اهل‌سنت نیز به دادگری خداوند باور دارند.

این اصل به این معنی است که قضاوت عقل در مورد حسن و قبح و نیز عدل و ظلم معتبر است و نمی‌توان با اتصال رفتار شخصی (به‌ویژه سلطان یا خلیفه) به خداوند، ظلم وی را توجیه کرد و عقل را ناتوان از درک درست مفهوم حسن و قبح دانست.

البته برای مفهوم عقل در مباحث مختلف فلسفی، کلامی، فقهی و اصولی، و عرفی معانی متفاوتی وجود دارد و در این بحث، معنای منطقی و فلسفی عقل مد نظر قرار دارد.»[۲]

مطرح‌شدن این اصل در اعتقادات شیعه در پی اختلافات کلامی و فلسفی بین معتزله و اشاعره رخ داد. اهل‌سنت امروزی در برداشت از اصل عدالت خداوند به اشاعره نزدیک‌اند و معتزله نیز پیروان رسمی ندارند.

 نظر دهید »

علم امام

27 اردیبهشت 1395 توسط راحیل بهرامی قهنویه

علم امام، از مقولات بحث انگیز و جنجالی دانش کلام است. از دیر زمان، این مسأله مورد بحث متکّمان شیعی، قرار داشته و تاکنون نیز، از جایگاه و حرمت بحث، کاسته نشده است.

1 . اعتقاد به علم وسیع امام: ضمائر و نهان آدمیان، زبانها و لهجه ه، صناعات و… در میان متکلّمان شیعه، ابواسحاق اسماعیل بن اسحاق نوبختی (م 311 هـ) از قدیمی ترین کسانی است که در میان طرفداران این اعتقاد، نام برده می شود. این اندیشه، به مرور توسعه یافت و در اعصار اخیر، در اذهان متکلّمان و محدّثان و متدینان، تفکّر حاکم گردید.

2 . اعتقاد به علمِ محدود امام، گرایش دیگری بودکه از همان دوره های اولیه پس از غیبت، کم و بیش، مطرح شد. شیخ مفید و سپس شاگردان او: سید مرتضی و شیخ طوسی، از این دیدگاه دفاع کردند و شاید بتوان این ادعا را داشت که دیدگاه مسلّط کلامی در قرون اوّلیه پس از غیبت، بود.

در این نوشتار، گزارشی از اندیشه گرایش دوّم، صورت می گیرد. بدون آن که درستی و یا نادرستی آن، ارزیابی شود. هدفِ عمده آن گزارش، آن است که اولاً سیر تاریخی مواضع کلامی شیعه مکشوف گردد و ثانیاً پاره ای از تعصّبات رایج، به سعه صدر مبدّل شوند و راه تبادل و تفاهم افکار، میسّر و ممکن شود. تذکر دیگر آن که ما با نقل کلمات متکلّمان متقدم شیعی، این نکته را پیگیری نمی کنیم که دعوی آنان را به کرسی نشانیم. آرای اعتقادی متقدمان، همانند افکار و نظرات فقهی آنان نیست. اگر در زمینه فتاوی و استنباطاتِ فقهی متقدّمان، گروهی ارجِ ویژه قایلند، در مورد افکار کلامی و اعتقادی آنان، چنان باوری روا نیست; زیرا درک و معرفت حقایق هستی، که عقاید دینی، در جمله آنند، با مرور زمان و رشدِ اندیشه، کمال پذیر خواهد بود. با این تذکار، بایستی خواننده خود رااز حجاب بزرگ انکاریِ افکار متقدمان رها کند و به راستی و نادرستی براهین و استدلال آنان، بپردازد و داوری کند.

در پیشاپیش طرح بحث، سزاست که در آغاز، درباره صحّت انتساب دیدگاه اول به ابواسحاق اسماعیل بن اسحاق نوبختی، سخن به میان آید وسپس اندیشه های شیخ مفید و شاگردان وی، نقل گردند.ش

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

موعود

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اعتقادی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس