موعود

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

بعثت پیامبران

27 اردیبهشت 1395 توسط راحیل بهرامی قهنویه

اهداف بعثت پیامبران از دیدگاه قرآن كریم:

1. دعوت به یكتاپرستی و مبارزه با شرك و بت‎پرستی.

«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی كُلِّ أُمَّهٍ رَسُولاً أنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ.» (نحل/ 36)

به تحقیق، در میان هر امتی رسولی را برانگیختیم تا آنان را به یكتاپرستی بخواند، و از پرستش طاغوت باز دارد.

علاوه بر این آیه شریفه، در آیاتی كه سرگذشت پیامبران الهی بیان شده است نیز دعوت به توحید و یكتاپرستی به عنوان هدفی كه در سرلوحه دعوت پیامبران قرار داشته، یاد شده است، چنان‎كه در بیان سرگذشت حضرت نوح، هود، صالح، شعیب ـ علیهم السلام ـ آمده است كه آنان به قوم خود، می‎گفتند:

«یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ.» (اعراف/ 85، 73، 65، 59)

2. داوری در اختلافات و منازعات.

«كانَ النَّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْكُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیَما اخْتَلَفُوا فِیهِ.» (بقره/213)

این آیه شریفه بیانگر آن است كه: مردم به صورت امتی یك پارچه زندگی می‎كردند و در میان آنان اختلافات پیچیده‎ای كه نیاز به شرایع آسمانی باشد، وجود نداشت، سپس اختلاف و نزاع در میان آنان پدید آمد، لذا خداوند برای حل اختلافات آنان پیامبران را كه بشارت و بیم‎دهنده بودند، مبعوث كرد، و با آنان كتاب و شریعت آسمانی را به حق فرو فرستاد تا مبنای داوری در اختلافات آنان باشد.

درباره حضرت داود ـ علیه السلام ـ می‎فرماید:

«یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ.» (ص/ 26)

و درباره پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‎فرماید:

«إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِما أَراكَ اللَّهُ». (نساء/ 105)
عدالت

3. برپایی قسط و عدل در جامعه بشری.

«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ. » (حدید/ 25)

ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آن‎ها كتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل قوانین عادلانه) نازل كردیم تا مردم قیام به عدالت كنند.

واژه «بینه» در لغت به معنای دلیل روشن است، و مقصود از بینه پیامبران، استدلال‎های واضح و معجزات آنان، و منظور از «كتاب»، كتاب شریعت و مجموعه معارف و احكام الهی است كه مبنای حق و باطل در حوزه عقیده و عمل بشر می‎باشد، و «میزان» عبارت از ابزار سنجش حق و باطل و درست و نادرست است، كه بخشی از آن با استفاده از اصول و كلیاتی كه در كتاب آسمانی و شریعت بیان شده، به دست می‎آید، و بخشی دیگر از آن كه به موضوعات و مسایل جزئی مربوط می‎شود، توسط عقل به دست می‎آید. و در نتیجه، عقل و وحی، میزان تشخیص خوب و بد و درست و نادرست می‎باشد.

4. تعلیم و تربیت.

تعلیم و تربیت در چهار آیه از قرآن كریم (كه همگی مربوط به نبوت پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‎باشند) به عنوان یكی از اهداف نبوت بیان شده است. چنان‎كه می‎فرماید:

«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُۆْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَهَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ.» (آل عمران/ 164)

خداوند بر مۆمنان منت نهاد، زیرا از خود آنان رسولی را در میان آن‎ها برانگیخت تا آیات الهی را بر آنان فراخواند، آنان را تزكیه نماید و كتاب و حكمت را به آنان بیاموزد، اگر چه آنان پیش از این در گمراهی آشكار بودند.
تعلیم و تربیت از اساسی‎ترین اركان سعادت فرد و جامعه بشری است. و پیامبران الهی برای راهنمایی بشر به مسیر سعادت و كمال برانگیخته شده‎اند، و بزرگترین معلمان و مربیان بشر بوده‎اند؛ چرا كه معارف و احكام الهی را به بشر آموختند، و با قول و عمل خویش در جهت پیراستن جامعه از پلیدی‎ها و زشتی‎ها گام برداشته، و در طول تاریخ بهترین اسوه‎های معرفت و فضیلت برای بشر بوده‎اند

تعلیم و تربیت از اساسی‎ترین اركان سعادت فرد و جامعه بشری است. و پیامبران الهی برای راهنمایی بشر به مسیر سعادت و كمال برانگیخته شده‎اند، و بزرگترین معلمان و مربیان بشر بوده‎اند؛ چرا كه معارف و احكام الهی را به بشر آموختند، و با قول و عمل خویش در جهت پیراستن جامعه از پلیدی‎ها و زشتی‎ها گام برداشته، و در طول تاریخ بهترین اسوه‎های معرفت و فضیلت برای بشر بوده‎اند.

5. اتمام حجت بر بشر

خداوند علیم و حكیم، انسان را با ظرفیت و استعدادهای ویژه آفریده است، و انسان قابلیت دریافت كمالات مادی و معنوی بسیاری را دارد. عقل و فطرت، راه دریافت این كمالات را تا حدودی روشن می‎سازند، اما به هیچ وجه كافی نیستند، بدین جهت انسان گذشته از هادیان درونی، به هدایتگران بیرونی نیز نیازمند است، هر گاه خداوند هدایتگران بیرونی را در اختیار بشر قرار ندهد، و او به بیراهه برود، او می‎تواند به خداوند احتجاج كند و بر كارهای خلاف خود عذر و بهانه بیاورد. اما با فرستادن پیامبران و رسولان الهی حجت بر بشر تمام شده، و راه هر گونه عذر و بهانه بر وی بسته خواهد شد. چنان‎كه فرموده است:

«رُسُلاً مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ لِئَلاَّ یَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَكِیماً.» (نساء، 165)

 نظر دهید »

توحید ذاتی

24 آذر 1394 توسط راحیل بهرامی قهنویه

حید به معنای یگانگی و یکتایی خداوند دارای اقسامی است که عبارتند از:
توحید ذاتی
توحید ذاتی یعنی اینکه ذات خداوند یکتاست و یکتایی ذات دو معنا دارد[1]:
1. ذاتی که در هستی خود واجب­الوجود و بی­نیاز از علت است فقط خداوند است. بنابراین همه ذوات و موجودات نیازمند و معلول­اند پس ذات خداوند در بی­نیازی از علت بی­همتا و شریک است.

برهان
این قسم از توحید با استفاده از برهان صدیقین چنین اثبات می­شود که: وجود دارای مرتبه­ای است که کامل­تر از آن امکان ندارد یعنی دارای کمال بی­نهایت است و چنین موجودی قابل تعدد نیست. نتیجه آنکه خدای متعال قابل تعدد نیست.
مقدمه اول این برهان در واقع همان نتیجه برهان صدیقین است چرا که از برهان مزبور این نتیجه بدست می­آید که سلسله مراتب وجود باید منتهی به مرتبه­ای شود که عالی­ترین و کامل­ترین است و هیچ ضعف و نقصی در آن راه ندارد یعنی دارای کمال نامتناهی است.
حال اگر فرض شود چنین موجودی تعدد داشته باشد لازم می­­آید که هر کدام از آنها فاقد کمالات واقعی دیگری باشد یعنی کمالات هر یک محدود و متناهی باشد در صورتی که بنا بر مقدمه اول کمالات واجب­الوجود نامتناهی است.[2]
2. ذات خداوند مرکب از اجزاء نیست و هیچگونه کثرت و تعدد در درون ذات الهی راه ندارد که این معنا از توحید ذاتی در کتب متکلمین به عنوان بساطت ذاتی الهی و نفی ترکیب آمده است.
دلیل بساطت و نفی ترکیب ذات خداوند آن است که اگر خداوند مرکب باشد بنا براصل کلی نیاز هر موجود مرکبی به اجزاء خود خداوند نیزبه اجزاء خود نیازمند خواهد بود و این نیاز و افتقار با وجوب وجود او سازگار نیست[3].

توحید صفاتی
توحید صفاتی نیز دارای دو معناست[4]:
1. خداوند در صفات خود بی­همتاست به دلیل اینکه اولا صفات خدا از خود اوست و کسی آنها را به او نداده است و ثانیا صفات کمال او غیرمتناهی و نامحدود است و این هر دو مقتضای واجب­الوجود بالذات بودن خدا و غنا و بی­نیازی مطلق اوست.
2. صفات کمالی و ذاتی خداوند عین ذات اویند یعنی گرچه از نظر مفهوم مختلفند ولی از نظر مصداق متحدند به عبارت دیگر چنین نیست که ذات خداوند از یک جهت عالم باشد و از جهت دیگر قادر بلکه علم و قدرت عین حقیقت او می­باشند[5].

برهان
دلیل این امر آن است که اگر هر یک از صفات الهی مصداق و مابازای جداگانه­ای داشته­ باشند از چند حال خارج نخواهد بود: یا مصادیق آنها در داخل ذات الهی فرض می­شوند که در اینصورت ذات الهی مرکب از اجزاء می­شود و یا اینکه مصادیق آنها خارج از ذات الهی فرض شده­اند که خود دو حالت دارد: یا اینکه این صفات، واجب­الوجود و بی­نیاز از آفریننده تصور می­گردند و یا ممکن­الوجود و آفریده خدا انگاشته می­شوند. فرض واجب­الوجود بودن صفات مذکور به معنای تعدد ذات و شرک صریح است و فرض ممکن­الوجود بودن صفات مستلزم این است که ذات الهی که بنابر فرض فاقد این صفات است آنها را بیافریند و سپس به آنها متصف گردد. مثلا با اینکه ذاتا فاقد حیات است موجودی به نام حیات را بیافریند و بوسیله آن دارای حیات گردد در صورتیکه محال است علت هستی­بخش ذاتا فاقد کمالات مخلوقات خویش باشد[6].
نظر اشاعره و معتزله در صفات خدا: اشاعره رسماً منکر این قسم توحیدند و به کثرت و مغایرت ذات و صفات قائلند[7] و در مقابل، معتزله قائل به توحید صفاتند؛ امّا توحید صفاتی آن‏ها به معنای انکار صفات و نیابت ذات از صفات است[8].

توحید در خالقیت
نظام این جهان که شامل مجموعه پدیده­های بی­شمار گذشته، حال و آینده است مخلوق یک آفریدگار است و به طور کلی خالق و آفریننده بالذات و مستقل کسی جز خداوند نیست[9]. البته درباره این قسم از توحید نظرات مختلفی وجود دارد. متکلمان امامیه و حکمای اسلامی با پذیرش اصل انحصار خالقیت در ذات الهی، نقش اسباب و علل طبیعی و غیرطبیعی را نیز انکار نمی­کنند. از نظر آنان فرشتگان افعال ویژه­ای انجام می­دهند چنانکه انسان فاعل کارهای خویش است و همچنین اسباب طبیعی مانند آتش و آب آثار ویژه­ای دارند ولی هیچیک فاعل و سبب مستقل و بالذات نیستند[10].
اشاعره معتقدند خالقیت اعم از مستقل و غیر مستقل مخصوص خداوند است و در جهان خلقت جز او فاعل و علتی نیست. به عبارت دیگر اشاعره معتقدند كه اراده ذات حق شامل جميع حوادث است و هر حادثه‏اى مستقیما از خود خداوند صادرمی­شود و هيچ چيز ديگر در وجود اين حادثه دخيل نيست اگر آتش مى‏سوزاند واقعا آتش نمى‏سوزاند بلكه اراده حق است كه پشت سر اينكه بعضى از اجسام به آتش نزديك مى‏شوند سوزاندن را خلق مى‏كند.
بنابراین هيچگونه رابطه على و معلولى بين حوادث جهان وجود ندارد و تمام حوادث مستقيما و به اراده حق تعالی مربوط است. افعال انسانها نيز كه جزء حوادث اين جهان است همين حكم را دارد يعنى خود انسان هيچ دخالتى ندارد و آن فعل مستقيما ناشى از اراده حق است. بر اساس همین عقیده اشاعره را جبرى نامیده­اند. عقيده معتزله درست نقطه مقابل اشاعره است زیرا به اعتقاد آنان اراده خداوند دخالتى در حوادث اين جهان ندارد. دخالت اراده خداوند صرفا همين قدر است كه ابتدا اين جهان را تكوين كرده است و جهان بعد از آنكه با اراده خداوند تكوين يافت بحسب طبع خود گردش و جريانى دارد و حوادثى كه بتدريج پديد مى‏آيد مقتضاى طبع خود جهان است عينا مانند كارخانه‏اى كه بوسيله يك نفر مهندس تاسيس مى‏شود دخالت آن مهندس فقط در بكار انداختن ابتدائى آن كارخانه است ولى بعد از آنكه كارخانه تاسيس و ايجاد شد بحسب طبع خود كار مى‏كند و اراده مهندس در جريان و ادامه كار اين كارخانه دخالت ندارد [11].
از دیگر سو معتزلیان نقش اسباب و علل طبیعی را پذیرفته­اند ولی معتقدند افعال اختیاری انسان مخلوق خدا نیست بلکه آنها را فقط فعل انسان می­دانند. بدین جهت آنان را « مفوضه» نامیده­اند یعنی کسانی که معتقدند افعال انسان به او واگذار شده است[12].
نقد: منشاء دیدگاه معتزله و اشاعره این است که گمان کرده­اند اسباب طبیعی یا فاعل­های بشری در عرض سببییت و فاعلیت خداوند می­باشند در حالیکه رابطه فاعلیت آنها با خالقیت خداوند رابطه طولی است یعنی خداوند مستقل بالذات است و آنها فاعل و اسباب غیرمستقل و مسخر خداوندند. از دیگر سو نظر اشاعره مستلزم مجبور بودن انسان می­باشد و روشن است که جبر در افعال با اصل تکلیف، کیفر و پاداش سازگار نیست. دیدگاه مفوضه نیز با توحید در خالقیت و عمومیت قدرت الهی منافات دارد[13].
اشکال: معتزله معتقدند بنابر پذیرش اصل توحید در خالقیت لازم می­آید که کارهای ناروایی که از انسان­ها سر می­زند به خدا نسبت داده شود[14] و این امر با اصل منزه بودن خداوند از کارهای ناروا منافات دارد. در حقیقت همین مشکل سبب اعتقاد آنان به نظریه تفویض بوده­است.
جواب: درباره افعال انسان به سه نکته باید توجه داشت[15]:
1. افعال انسان از این جهت که از حوادث و رخدادهای جهان طبیعت می­باشند منتسب به خداوند بوده و هیچگونه قبح و زشتی در آنها راه ندارد زیرا واقعیت و هستی در مقابل عدم و نیستی از صفت حسن و زیبایی تکوینی برخوردار است.
2. کارهای انسان از آن جهت که ناشی از اراده و اختیار خود او می­باشند و منتسب به او هستند متصف به حسن یا قبح اخلاقی می­باشند.
3. گرچه خداوند قدرت و اختیار انجام کار خوب و بد را به انسان عطا کرده­است ولی از طرف دیگر با اوامر و نواهی انسان را به سوی خوبی­ها برانگیخته و از بدی­ها بر حذر داشته است. از این روی سزاوارتر این است که کارهای خوب انسان به خدا و کارهای بد او به خود وی نسبت داده شود چنانکه قرآن فرمود:
«ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ» (نساء/79)
«آنچه از نيكيها به تو مى‏رسد، از طرف خداست و آنچه از بدى به تو مى‏رسد، از سوى خود توست‏.»

توحید استقلالی
برخی از اندیشمندان توحید استقلالی را به عنوان یکی از اقسام توحید به صورت جداگانه ذکر کرده­اند و آن را چنین معنا نموده­اند که: مخلوقات الهی در کارهای خود بی­نیاز از خدای متعال نیستند و تاثیرهایی که در یکدیگر دارند به اذن خدا و در سایه نیرویی است که خداوند به آنها عطا فرموده و می­فرماید. در حقیقت تنها کسی که مستقل و بدون احتیاج به دیگری در همه جا و همه چیز تاثیر می­بخشد خداست و فاعلیت و تاثیر دیگران در طول فاعلیت و تاثیر او و در پرتو آن می­باشد و بر همین اساس است که قرآن کریم آثار فاعل­های
طبیعی و غیرطبیعی را به خدای متعال نسبت می­دهد[16].
دلیل این قسم از توحید آن است که علل متوسطه چون خود معلول خدای متعال هستند هیچگونه استقلالی ندارند و اساسا افاضه وجود به معنای دقیق کلمه مختص به خدای متعال می­باشد و سایر علت­ها به منزله مجاری فیض وجود هستند که با اختلاف مراتبی که دارند نقش واسطه­ها را بین سرچشمه اصلی وجود و دیگر مخلوقات ایفا می­کنند[17].

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

موعود

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اعتقادی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس